موهای تاج خروسی

وقتی که به دنیا اومدی و پاهای کوچولویت را توی زندگی ما گذاشتی٬کلی مو داشتی.روی بازو٬روی پیشونی و روی گوش ات و حتی پشت لبت!کم کم موهایت شروع کردبه ریختن جونم.انگار یه خط مشخص از جلوی سرت شروع شد و به تدریج می رفت عقب.من و بابایی به خط موهایت دقت می کرد و خیلی بامزه بود که خطش معلوم بود.انگار منظم و دقیق روی یکخط پیش می رفت.یواش یواش که موهای عقبی می ریخت٬موهای جلویی در می امد و رشد می کرد.ولی  موهایت به صورت عمودی رشد می کرد و همین جور با رشدش٬عمودی بالا و بالاتر می رفت.انگار نشستی جلوی اینه و با دست های کوچولویت سشوار کشیدی به موهایت.خیلی بهت می اید عزیز مامانی.با این موهای قشنگت دوشت داشتنی تر هم شدی جونم.عمه جون بهت می گه :مو فشن عمه.

یادمه یکدفعه که لباس رکابی تنت بود٬خاله زهرا بغلت کرد و بهت گفت:خوبه دیگه خاله جون!رکابی که پوشیدی٬موهایت را هم که فشن کردی٬شلوارکم که پوشیدی!این چه وضعی!بعدش هم توی بغلش فشارت داد و بوسیدت.و شما با تعجب خاله زهرا را نگاه می کردی...قربون پسر خوش تیپم برمیک اقا که شما را توی خیابان بغل بابایی دید٬گفت که مردم چه قدر خرج می کنن که موهایشان را موخروسی بکنن٬پسر شما خدادادی این موها  را داره.بابایی گفت ٬توی این مورد پسر بابا ٬هوای جیب بابایی را داشته...دایی جون هم می گفت که با این موهای سیخ سیخی٬یک خنگی بامزه ای توی صورتت هست که خیلی بامزه است و وقتی که می خندی ٬خیلی بامزه می شی...

به قول بابایی ٬خیلی جیگری هستی جونم