یکی به داد من برسه!منم هندونه می خوام!
خیلی نفسی جیگرم:-*یه حس عجیب که نمی تونم بین این نوشته ها و کلمات بیانش کنم.خیلی جالب و هیجان انگیز و حسی که تا قبل از اینکه خدای مهربون ,شما پسر قشنگم رو به ما بده,تجربه اش نکرده بودم...خدای مهربون ازت ممنونم:-*این روزها بعضی اوقات خیلی به نظرم کارهای بزرگونه انجام می دی.منظورت رو به ما می فهمونی عسلم.با تکون دادن سر قشنگت به علامت تایید,اشاره کردن با انگشت اشاره برای دستیابی به شی مورد نظرت و در اخر اگه نتیجه نگرفته باشی,خودت مستقلا وارد عمل می شی دلبندم:-*خیلی شیرینی بادامم:-*انا مهمون داشت وبرای مهمون ها ,یه هندونه برید و داخل یه ظرف شیشه ای بزرگ چید و روی میز مقابل مبل ها گذاشت تا مهمون ها از خودشون پذیرایی کنند.شما پسر گلم زودتر ...
نویسنده :
حانی مون
1:18