با نی خوردن!
با نی خوردن! جالبه کارهایی که انجام می دی و دایم این شعر ورد زبون مامانی که,خوشحال و شاد و خندانم ,قدر صدرا رو می دانم:-*فدات بشم مامانی:-*خیلی دوست داشتنی هستی جونم:-*کارهایی در حد تیم ملی انجام می دی.می خوام بگیرم و بخورمت.خیلی جیگری نفسم:-*سعی می کنی منظورت رو به مامانی بفهمونی...یه چیزی یاد گرفتی جدیدا که خیلی هم انجامش می دی：سرت رو به علامت تایید چند بار تکون می دی به سمت پایین:-*وای اینقدر در این لحظه خوردنی می شی که نگو:-*قربونت بره مامانی شیرین عسلم:-*البته این کار رو معمولا در جواب یه سوال انجام می دی.بعضی اوقات هم که می خواهی بقیه برات یه کاری انجام بدن یا یه چیزی بهت بدهند,به شی مورد نظر نگاه می کنی و هی سرت رو تکون می دی=-Oخیلی نفسی عسل مامان:-*امروز یه حرکت جالب زدی=-Oمامان بزرگ برات شیر خریده بودند و به مامانی گفت که به شما کمک کنم تا شیر رو بخوری...من نی رو اماده کردم و اوردم نزدیک لب های قشنگت,با فشار دستم,شیر وارد دهنت شد.بعد از اینکه مزه اش رو حس کردی,بدون هیچ هیجانی و بدون هیچ حسی و بدون هیچ حس عجیب بودنی,خیلی ریلکس لب های کوچولوی قشنگت رو روی نی می گذاشتی و شیر می خوردی و به اطراف نگاه می کردی.مثل ادمایی که تا حالا هزار بار از نی شیر خوردن;-)بسیار حرفه ای.برای من نوع برخورد با قضیه خیلی جالب بود;-)قربونت برم که کارهای غیر قابل پیش بینی می کنی و اینقدر هیجان انگیزی:-*مامانی ,خیلی دوستت داره و الحمدلله برای این نعمت شیرین:-*
