محمد صدرا حقشناس گرگابیمحمد صدرا حقشناس گرگابی، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

برای محمدصدرای کوچولو

محمدصدرا نگو,پاندای کونگفوکار

1393/9/4 23:46
نویسنده : حانی مون
311 بازدید
اشتراک گذاری

امروز دو روزه که می تونی چهاردست و پا بری  دردونه مامانی:-*خیلی باحال می روی جونم:-*خیلی اروم ومتین.الکی هم خودتت رو توی زحمت نمی اندازی.باید یه هدفی داشته باشی تا انرژی خرجش کنی.امان از اون موقعی که بخواهی به یه چیزی که دلخواهت است,برسی.انقدر تلاش می کنی تا موفق بشی.حتی کارهایی که فبلا نمی تونستی انجام بدی توی اون لحظه شکوفا می شه عزیز مامانی:-*مثل اون صحنه از کارتون پاندای کونگفوکار که پاندا به خاطر غذا از در و دیوار بالا می رفت و تلاش می کرد تا به غذا برسه ولی  توی کونگفو نمی تونست اونها را انجام بده.خیلی جیگری عزیز دردونه مامانی:-*امشب انا داشت وایبرش رو چک می کرد,چهاردست و پا خودتت رو رساندی پایین پایش و دست کوچولویت را دراز کردی طرفش تا موبایلش رو بگیری.انا بردش بالا.دست توپولی بامزه ات رو گذاشتی روی رانش و فشار اوردی تا بلند بشی.چند بار به انا گفتم نیافته!ولی بلند شدی و روی پاهای قشنگت ایستادی و با دستت تقلا می کردی تا موبایل روواز انا بگیری جونم:-*قربونت برم نفسم:-*انا برای جایزه,موبایل رو بهت داد و یه بوست کرد.شما مشغول شکافت هسته اتم شدی و تمرکز کرده بودی روی گوشی.جیگرم:-*میوهدلم.دلبندم:-*وقتی راه میافتی,صدایت که بکنم,برمی گردی و نگاهم می کنی.خیلی صحنه جیگری ای است.می گیرم بغلم و یه بوس گنده از لپت می کنم.خیلی دلم قنج می ره.خیلی شیرینه ...خیلی زیاد...ولی اصلا دل ادم رو نمی زنه.واقعا که بچه شیرینی زندگی شیرین من و بابایی...بابایی این دو روز سفر بود و راه افتادن شما رو ندیده.وقتی بهش گفتم گفت خدایی بچه ام راه افتاده؟یعنی می ره دور اتاق می گرده؟باورش نمی شد.کلی ذوقت رو کرد نفسم:-*خیلی برایش هیجان انگیز بود این اپشن جدیدت نور دیده ام:-*

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)