محمد صدرا حقشناس گرگابیمحمد صدرا حقشناس گرگابی، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

برای محمدصدرای کوچولو

اندر حکایات خرید رفتن اقاپسر

1393/10/15 0:39
نویسنده : حانی مون
133 بازدید
اشتراک گذاری

امروز می خواستیم بریم خرید.شما همراهی مون کردی نفسم تا یه مرد همراهمون باشه جیگرم:-*قربونت برم:-*خوابت می امد ولی پیش خاله فاطمه هم ماندگاز نبودی...رفتیم توی مرکز خرید.گذاشتیمت داخل سبد خرید.دیگه انگار خواب از سرت پریده بود .پاهای قشنگت رو جلو و عقب می بردی و اواز می خواندی و دستت رو می زدی روی دسته ی سبد خرید=-O:-)اب اب ب ب ب اب ب شاد و خندون:-)خوشحالیت خوشحالم می کنه پسر گلم:-*اومدیم بیرون و رفتیم توی غرفه ی میوه فروشی.همین جوری که به ملت نگاه می کردی,احساس کردم روی دستم سنگین تر شدی .اخه وقتی ادما می خوابند خودون رو رها نی کنند و انگار وزنشون بیشتر احساس می شه .از نگاه عجیبه ملت فهو جوانب امر فهمیدم که خوابت برده دلبندم:-*اونم چه خوابه نازی:-*همون جوری در حالت نشسته و توی اون شلوغ پلوغی=-Oاین رو می گویند اقاپسر عشق بیرون که دلش نمی اید بخوابه و انقدر این ور و اون ور رو نگاه می کنه تا پلکاش سنگین بشوند و بیفتند روی هم:-)قربونت برم با اون چشم های نازت:-*امروز خرید خوش گذشت:-*جای بابایی خیلی سبز:-*

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)