محمد صدرا حقشناس گرگابیمحمد صدرا حقشناس گرگابی، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

برای محمدصدرای کوچولو

ماشینم افتاده توی خیابون!

1394/3/2 1:33
نویسنده : حانی مون
238 بازدید
اشتراک گذاری

ماشین بدست رفتی توی اتاق خاله فاطمه.کلا با خاله فاطمه حال می کنی و کلی بازی:-*هیجان رو دوست داری و خاله فاطمه این حس رو با بازی های عجیب اش برات مهیا می کنه.البته من نمی دونم چون خاله فاطمه رو دوست داری,بازی های هیجان انگیزش رو هم دوست داری,یا چون بازی هیجان انگیز دوست داری به خاله فاطمه علاقه داری و موقع دیدنش کلی ذوق می کنی و از خنده های قشنگت بهش هدیه می دی جونم:-*خاله فاطمه اون روز نهارش رو توی اتاقش برده بود و بقیه برنج اش رو پشت پنجره اش ریخته بود تا پرنده ها نوش جان کنند.پرنده ها مشغول بودند و خاله فاطمه شما رو بلند کرده بود تا پرنده ها رو نگاه کنی.شما هم بهشون زل زده بودی,یه دفعه ماشینت از دست های کوچولویت  سر خورد و از طبقه سوم افتاد وسط خیابون...خاله فاطمه نگاهی بهت کرد و گفت ,ماشینت کو.انگشت اشاره نازت رو به سمت خیابون گرفته بودی و توی چشم های خاله فاطمه نگاه می کردی و می خواستی بگی افتاده و سرت رو از پنجره اویزون می کردی . به سمت خیابون نگاه می کردی و نگاهت رو به اینطرف و اونطرف می چرخوندی تا ماشینت رو پیدا کنی عزیزمامان:-*با هم رفتیم و ماشینت رو برداشتیم.سالم بود.با تعجب  نگاهش می کردی.نمی دونم توی ذهنت چی می گذشت که ماشینه اینجا چی کار می کنه یا چیزهای دیگه...در هر صورت خیلی شیرینی عسل مامان:-*وقتی می خندی مثل یه پسته خندون می شی که ادم می خواد بخورتت جونم:-*

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)